مجموعه ای از تازه های روانشناسی جمع آوری : محمد خرازی افرا

 

 

 

   مجموعه ای از تازه های روانشناسی 

   

 جمع آوری : محمد خرازی افرا

  

 


ناحیه احساس خوشبینى در مغز شناسایى شد     

دانشمندان براى نخستین بار شبکه عصبی ای را در مغز شناسایى کرده اند که احساس خوشبینى را در فرد ایجاد می کند.

به گزارش روز جمعه ایرنا به نقل از خبرگزارى فرانسه، این یافته ها می تواند به شناخت عمیق تر افسردگى منجر شود که اغلب با ناتوانى در به تصویر کشیدن آینده روشن تر براى فرد ایجاد می شود.
امید به آینده یکى از ویژگی هاى عادى بشر است اگر چه تحقیقات گذشته هیچگونه شواهدى دال بر حمایت از چنین ایده اى ارائه نشده است.
به عنوان مثال اغلب انسان ها معتقدند بیش از حد متوسط، عمر طولانی ترى دارند، سلامتر و موفق تر هستند، کارشناسان چنین حسى را خوشبینى می خوانند.
اما تاکنون مکان دقیق فعالیت هاى عصبى مرتبط با احساس خوشبینى و بدبینى درمغز ناشناخته مانده بود.
در آزمایشاتى که در آمریکا صورت گرفت، دانشمندان از تصویربردارى ‪mri‬ براى مشاهده مغز ‪۱۵‬داوطلب ‪ ۱۸‬تا ‪ ۳۶‬ساله استفاده کردند. از این داوطلبان خواسته شده بود تا در مورد یک آینده خاص و رویدادهایى در گذشته مانند «برنده شدن یک جایزه» و یا پایان یک «رابطه عاطفی» فکر کنند. سپس از داوطلبان خواسته شد چندین جنبه از تعاملات خود را از جمله وضوح و انگیزه نیز ارزیابى کنند. این مطالعه افزایش فعالیت در دو منطقه «آمیگدال» و «کمربند روستال قدامى در کورتکس» را نشان داد که هر دو منطقه نقش مهمى را در ارزیابى ذهنى احساسات ایفا می کنند.
محققان به سرپرستى دکتر «الیزابت فلپس» روانشناس دانشگاه نیویورک اعلام کردند اگرچه خوشبینى منجر به ایجاد انتظارات غیرواقعى در فرد می شود اما می تواند تا حدودى مثمرثمر باشد. به گفته این پژوهشگران وهم خوشبینى در حد متعارف که می تواند رفتار سازگار را در زمان حال و به سوى هدفى در آینده تحریک کند، با سلامت جسمى و روحى ارتباط دارد.
نتایج این تحقیق در نشریه نیچر منتشر شده است. 


املاى کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالى با بازى رایانه اى ارتقا می یابد   

مدیر موسسه پژوهشگران طب و توسعه بهداشت گفت: نمرات املاى کودکان مبتلا به اختلال «بیش فعالی – کم توجهی» با شرکت در جلسه هاى بازی هاى رایانه اى ارتقا می یابد.

دکتر «شروین آثاری» روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: مطالعات انجام شده در بیمارستان روزبه تهران بر روى ‪ ۳۷‬کودک دبستانى مبتلا به اختلال بیش فعالى – کم توجهى نشان می دهد که شرکت در هشت جلسه یک ساعته بازی هاى رایانه اى میانگین نمره املاى این کودکان در مدرسه را افزایش می دهد.  

وى اظهار داشت: جلسات مداخله در این مطالعه هفته اى سه بار طراحى شده بود و کودکان پیش، حین و پس از جلسات بازی هاى رایانه اى از نظر نمرات املا بررسى می شدند.
وى یادآور شد: اختلال بیش فعالى – کم توجهى یک اختلال شایع در کودکان بوده که حدود شش درصد کودکان دبستانىرا مبتلا می کند.
مدیر موسسه پژوهشگران طب و توسعه بهداشت گفت: یکى از مشکلات شایع در این کودکان مسایل مربوط به مدرسه از جمله املا بوده که البته این مشکل به کم توجهى آنان نسبت داده می شود.

آثارى افزود: ارتقاى نمرات املاى این کودکان در این مطالعه ناشى از اثر بازی هاى رایانه اى در بهبود میزان توجه این کودکان بوده است.
وى اظهار داشت: جذابیت بازی ها، بازخورد سریع رایانه به کودک، فقدان بازخورد منفى و حمایت از تصمیم گیرى کودک ازخصوصیات قابل ذکر بازی هاى رایانه اى است که می تواند یافته هاى این مطالعه را توجیه کند.

وى یادآور شد: البته والدین و مربیان مدرسه باید توجه داشته باشند که بهره گیرى بی رویه از این بازی هاى رایانه اىعواقب نامطلوب خود را نیز درپى خواهد داشت.
وى خاطر نشان کرد: این مطالعه در بیمارستان روزبه تهران توسط موسسه پژوهشگران طب و توسعه بهداشت و با همکارى دانشگاه علوم پزشکى تهران انجام شده است. 

افسردگى بهبود زخم را کند می کند 
 
روند درمان برخى زخم ها در دهان و سایر غشاهاى مخاطى بدن در افراد مبتلا به افسردگى کند می شود.

محققان دانشگاه ایلی نویز با بررسى زخم هاى تعدادى از دانشجویان افسرده و غیر افسرده روند بهبود زخم هاى دهانى در این دانشجویان را مورد مطالعه قرار داده اند. تصاویر به دست آمده با دوربین ویدئویى از این زخم ها در طول درمان نشان داده اند بهبود زخم هاى غشاى دهان که معمولا طى ٧ روز صورت می گیرد در افراد افسرده به بیش از ٧ روز زمان نیاز دارد. به گفته محققان، افسردگى فعالیت التهابى بدن را افزایش می دهد و این به نوبه خود منجر به کاهش سرعت بهبود زخم می شود. 

 تاثیر منفى افسردگی پدر در رشد کودک 
 
عمومی - جالب است که در خبرهاى چند روز گذشته، یک خبر جالب دیگر هم درباره افسردگى وجود داشت. بسیاری از ما، رسیدگی نکردن به وضع بچه و بی توجهی به او را از سوی پدر، چندان مهم نمی دانیم و گمان می کنیم که تاثیر زیادی بر سلامت و رشد او نمی گذارد، در حالی که نتیجه تحقیقات گوناگون، خلاف این را نشان می دهد.

یکی از تازه ترین این مطالعات که نتایج آن چند روز قبل منتشر شد، مطالعه ای است که نشان می دهد افسردگی پدران باعث می شود رشد کلامی کودکان عقب بیفتد. به گزارش بی بی سی، مطالعه انجام شده توسط محققان دانشگاه ویرجینیا این نتایج را به همراه داشته است.

در این مطالعه مشخص شده وقتی پدران افسرده هستند، کودکان ٢ ساله آنها، به اندازه ٥/١ کلمه کمتر از بقیه هم سن وسال هایشان، کلمه بلدند. این در حالی است که متوسط تعداد کلماتی که کودکان مورد مطالعه به کار می بردند، تنها ٢٠ کلمه بود.

توجیه این محققان این است که پدران افسرده، کمتر برای حرف زدن و قصه گفتن برای بچه هایشان وقت می گذارند و این موضوع سبب عقب ماندگی رشد کلامی آنها نسبت به بقیه می شود. نکته جالب اینکه در این مطالعه، افسردگی مادران نقشی در رشد کلامی کودکان نداشت.

نتایج این مطالعه در آخرین شماره نشریه نیوساینتیست منتشر شده است و به نظر می رسد اولین و آخرین مطالعه ای نباشد که تاثیر پدران را در رشد فرزندان شان نشان می دهد.

به عنوان مثال چندی پیش یافته های مطالعه ای منتشر شد که نشان می داد پدران کم سن وسال، احتمال بیشتری دارد که صاحب نوزادانی با وزن کم موقع تولد شوند، شاخصی که می تواند تا حدود زیادی نشان دهنده سلامت و رشد ناکافی دوران جنینی باشد.

براساس این مطالعه که در دانشگاه اوتاوا انجام شده، مشخص شده که اگر پدری ٢٠ سال و کمتر داشته باشد،احتمال تولد نوزاد با وزن کم ١٣ درصد، نوزاد با قد کوتاه ١٧درصد و تولد نوزاد پیش از موعد ١٥درصد افزایش خواهد یافت. همچنین در این مطالعه مشخص شده است که پدران با سن و سال کم، ٤١ درصد بیشتر از سایرین احتمال دارد که نوزادشان را در همان ماه اول زندگی اش از دست بدهند.

این مطالعه که در نشریه «باروری انسانی» منتشر شده، تاکید دارد که مردان کم تجربه، کمتر می توانند همسرشان را از لحاظ عاطفی حمایت کنند و شاید همین امر، دلیلی باشد بر رشد کمتر فرزندشان و عقب ماندن او از نظر شاخص های رشد و سلامت. مطالعه دیگر، در مورد تاثیر رفتار پدران بر عادات غذایی بچه هاست.

در این مطالعه، نقش سبک های پدر و مادر در تربیت فرزندان شان، با نسبت وزن به قد آنها، یا همان نمایه توده بدنی (bmi)، مقایسه شده است. نتیجه کلی آن به این ترتیب بوده است که پدرانی که در مورد تربیت فرزندانشان آسان گیرتر یا بی قیدترند، فرزندانی دارند که به نسبت قدشان چاق ترند، یعنی ناسالم ترند.

جالب اینکه سبک رفتار مادران، بسیار کمتر از پدران در چاقی و اضافه وزن کودکان مؤثر بود. این نتایج، بخشی از مطالعه جامعی است که در بیمارستان رویال در ویکتوریای استرالیا انجام شده بود.

تمامی این مطالعات تاکید دارند که با وجود نقش مهم مادران در رشد، سلامت و تربیت مناسب کودک، نباید از اهمیت تاثیر پدران بر این نکات غافل شد. موضوع وقتی جدی تر می شود که توجه کنیم گاهی اوقات فرزندان از پدرشان حرف شنوی و الگوپذیری بیشتری دارند و گاه یک اشاره یا دستور پدر، می تواند تاثیری معادل ساعت ها حرص خوردن مادران را داشته باشد!  

امگا۳ و رفع افسردگی مادران آینده   
مصرف امگا۳ در زنان باردار ممکن است بتواند درمانی برای افسردگی آنان باشد.
به گزارش رویترز، این حاصل مطالعه ای است که در دانشگاه پزشکی چین انجام شده است.

ایده اولیه این مطالعه از اینجا شکل گرفته که شیوع بیماری افسردگی بارداری و زایمان زیاد بوده و تاثیرات آن بر مادر و جنین (یا نوزاد) زیاد و جدی است. در عین حال، مصرف داروهای ضدافسردگی معمول، ممکن است هم برای مادر و هم برای فرزندش با عوارضی توام باشد.

به همین دلیل شاید استفاده از مکمل های دیگر موثر در افسردگی، گزینه بهتری برای درمان این مشکل باشد. در این مطالعه، مشخص شده مصرف مکمل های امگا۳ می تواند تا ۶۳ درصد بهبود در این بیماران به وجود آورد  

بیماران قلبی باید از لحاظ افسردگی بررسی شوند 
 
انجمن قلب آمریکا توصیه می کند بیماران قلبی به طور مرتب از لحاظ نشانه های افسردگی مورد بررسی قرار گیرند.

به گزارش آسوشیتدپرس بر اساس توصیه هایی که این انجمن در نشریه Circulation منتشر کرده است، بیماری افسردگی در مبتلایان به حمله قلبی و افرادی که به علت مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شده اند، سه بار شایع تر از مردم عادی است.

نویسندگان این مقاله می گویند تنها حدود نیمی از پزشکان قلب می گویند که افسردگی بیماران شان را درمان می کنند، و همه آنهایی که در آنها تشخیص افسردگی داده می شود، درمان نمی شوند.

اریکا فورلیچر، استاد پرستاری در دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو دراین باره می گوید: «به نظر من ما می توانستیم رنج بیماران را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش دهیم و پیامدهای بیماری را بهبود بخشیم». این هیات انجمن قلب آمریکا می نویسد در حالیکه شاهد مستقیمی در دست نیست که بیماران قلبی که از لحاظ افسردگی غربالگری می شوند، اوضاع بهتری پیدا می کنند، افسردگی می تواند عواقب بیماری قلبی و کیفیت زندگی را بدتر کند. به گفته این کارشناسان بیماران قلبی افسرده ممکن است داروهای خود را نخورند، رژیم غذایی شان را تغییر ندهند و در برنامه های بازتوانی شرکت نکنند.

فورل چیر که یکی از روسای هیاتی که توصیه ها را ارائه کرده اند، می گوید هر کسی از متخصص قلب گرفته تا پرستار و پزشک عمومی می تواند و بایست در تعیین اینکه آیا بیمار قلبی دچار افسردگی است یا نه شرکت داشته باشد. این هیات پیشنهاد می کنند که بیماران قلبی در ابتدا با پرسیدن دو سوال استاندارد مورد غربالگری قرار گیرند: آیا در دو هفته گذشته به انجام کارها علاقه ای دارید یا از انجام آنها لذت می برید؟ آیا احساس نومیدی، افسردگی و غمگینی دارید؟

اگر پاسخ بیمار به یک یا هر دوی این پرسش ها مثبت باشد، استفاده از یک پرسشنامه برای تعیین افسرده بودن بیمار و شدت ان توصیه می شود. این هبات می گوید اگر بیمار افسرده تشخیص داده شود، ممکن است لازم باشد او را به یک متخصص واجد شرایط در درمان افسردگی ارجاع کرد، گزینه های درمانی ممکن است شامل استفاده از داروهای ضدافسردگی، مراجعه به روان درمانگر و ورزش باشد. 

ارتباط کودک آزارى با افسردگى 
 
گروه سلامت: کودکى آن قدر دوره حساسى است که وقایع آن می تواند تا آخر عمر آدم را تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً رفتارى که والدین با بچه هاى معصوم می کنند، می تواند باعث افسرده شدن آنها در بزرگسالى شود. این را تحقیقات دانشمندان کالج دادگاه هاى جنایى نیویورک نشان می دهد. این بدرفتارى ممکن است شامل آزارهاى جسمى - جنسى و نیز غفلت و بی توجهى مفرط به آنها باشد. خبرگزارى رویترز گزارش کرده این پژوهشگران ۶۸۰ کودک را که قبل از ۱۱ سالگى بدرفتارى و غفلت دیده بودند، با ۵۲۰ کودک که چنین تجربه هایى نداشتند، انتخاب کردند. هر دو گروه از لحاظ سن، نژاد، جنس و موقعیت اجتماعى وضعیت مشابهى داشتند.

هر دو گروه تا حدود سن ۲۹ سالگى تحت نظر قرار گرفتند و شرایط روانى آنها ارزیابى و با همدیگر مقایسه شد. محققان دریافتند آزار جسمى و جنسى، بی توجهى و غفلت یا هر دوى آنها احتمال ابتلا به افسردگى شدید را در بزرگسالى تا ۷۵ درصد افزایش می دهد. کودکانى که آزار جسمى دیده اند، ۵۹ درصد بیش از سایر کودکان احتمال دارد تا پایان عمر دچار افسردگى شدید شوند.

بررسی هاى آنان همچنین نشان داد شروع افسردگى در بسیارى از این افراد از کودکى آغاز شده است. این نتایج تاکید می کند که باید به طور جدى از آزارهاى کودکان جلوگیرى کرد و هم این که براى بررسى عوارض روانى مانند افسردگى در آنها از سنین پایین دقت داشت. 

افسردگی بر مهارت رانندگی تاثیر منفی دارد 
 
نتیجه یک تحقیق در آمریکا نشان می دهد داروهای ضدافسردگی بر مهارت رانندگی اشخاص تاثیر منفی دارد. محققان دانشگاه داکوتای شمالی با استفاده از دستگاه شبیه ساز، مهارت های ۶۰ نفر را در هدایت خودرو بررسی کردند. تمرکز و سرعت واکنش این افراد هم از موارد تحقیق بود.

به گزارش این محققان، نتیجه آزمایش ها در افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف می کردند، ضعیف تر از دیگران بود. اما به گفته محققان هنوز به طور کامل مشخص نیست که کاهش مهارت مصرف کنندگان داروهای ضدافسردگی به خاطر تاثیر مستقیم داروهاست یا به خاطر شرایط ناشی از ابتلای به افسردگی. به گفته پاسخ به این سوال نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
نتیجه این تحقیق در گردهمایی سالانه انجمن روان شناسی آمریکا ارائه می شود. کاهش مهارت ها محققان افراد مورد مطالعه را به سه گروه تقسیم کردند. اعضای گروه اول از داروهای ضدافسردگی استفاده نمی کردند، گروه دوم مقادیر کمی از این داروها را مصرف می کردند و گروه سوم مصرف کننده دز بالای این داروها بودند. 
 
دستگاه شبیه ساز شرایط مشابهی را با رانندگی در شهر مانند واکنش به چراغ ترمز خودروی جلو، علایم رانندگی و چراغ قرمز ایجاد می کرد. محققان در آزمایش های خود متوجه اختلاف فاحش عملکرد گروه اول با گروه سوم شدند. به گفته آنها در حالی که متوسط امتیاز رانندگی گروه اول ۶۹ امتیاز و برای گروه دوم ۶۵ امتیاز بود، این رقم برای گروه سوم ۵۴ امتیاز بود. محققان می گویند برای مشخص شدن علت کاهش مهارت رانندگی مصرف کنندگان دز بالای داروی ضدافسردگی به مطالعات بیشتری نیاز است.

دکتر هالی دانویتز، سرپرست محققان دانشگاه داکوتای شمالی در این باره گفت: «به طور واضح کار بیشتری بر روی این موضوع باید انجام شود. نیاز به مطالعه گسترده تری هست. ولی به طور مشخص به نظر می رسد ارتباطی وجوددارد.»

به گفته دکتر دانویتز بیمارانی که داروهای ضدافسردگی مصرف می کنند باید هنگام رانندگی یا انجام کارهایی که به تمرکز و دقت احتیاج دارد، احتیاط کنند 

نخوردن صبحانه ضریب هوشى کودکان را کاهش می دهد 
 
عضو هیات علمى دانشگاه علوم پزشکى اصفهان گفت: نخوردن صبحانه ضریب هوشى و قدرت یادگیرى کودکان و دانش آموزان را کاهش داده و به خستگى زودهنگام آنان منجر می شود.

دکتر «مهدى سالک» فوق تخصص غدد روزیکشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: خوردن صبحانه نقش مهم واساسى درافزایش قدرت یادگیری ، خلاقیت و ابتکار کودکان دارد، بنابراین والدین باید نسبت به صرف صبحانه فرزندان، بیش از دیگر وعده غذائى دقت کنند.

وى اظهار داشت: کودکان هفت تا هشت ساعت بعد از خوردن شام، در ناشتایى بسر می برند و با صرف صبحانه مغز از قند کافى به عنوان غذا و منبع انرژى استفاده می کند.

سالک افزود: براى اینکه کودکان و دانش آموزان اشتهاى کافى براى خوردن صبحانه داشته باشند، باید شام را در ساعات ابتدایى شب صرف کنند و شب ها در ساعت معینى بخوابند تا صبح زود بیدار شوند و وقت کافى براى خوردن صبحانه داشته باشند. وى بااشاره به این که برخى از آنان علاقه مند به خوردن صبحانه نیستند گفت: در این موارد والدین می توانند با دادن تنقلات سنتى مانند گردو، بادام و نیز یک عدد کیک، صبحانه مقطعى فرزند خود را تامین و براى بردن لقمه نان و پنیر به عنوان صبحانه کامل به مدرسه ترغیب شوند.

وى افزود: اگر مدت زمان نخوردن صبحانه طولانی تر باشد، نگهدارى قندخون در سطحى که مغز قادر به فعالیت طبیعى خود باشد، دشوارتر و یادگیری ، تمرکز حواس و تعادل حرکتى آن ها مختل می شود. وى با بیان اینکه نخوردن صبحانه در صورتى که تداوم یابد تبدیل به عادت می شود، گفت: این امر موجب دریافت کم مواد مغذى روزانه مورد نیاز فرد را می شود که در وعده هاى دیگر جایگزین نخواهد شد.

وى آگاهى دادن کودکان و دانش آموزان از سوى والدین و مسئولان مدارس، از تاثیرات بد نخوردن صبحانه امرى ضرورى دانست و گفت: غذاهایى مثل فرنی ، شیربرنج، حلیم و عدسى که اغلب مورد علاقه کودکان هستند، از ارزش غذایى بالایى برخوردارند، که می تواند کودکان را به خوردن صبحانه علاقه مند کند. این متخصص غدد نان، پنیر و گردو، نان و تخم مرغ، نان، کره و مربا، نان، کره و خرما همراه با یک لیوان شیر را صبحانه هایى سالم و مغذى براى رشد و تنظیم فعالیت غدد کودکان سنین مدرسه دانست. دکتر «على رنجبران»

کارشناس علوم تغذیه دانشگاه اصفهان نیز گفت: مهمترین وعده غذائى براى کودکان و نوجوانان به دلیل داشتن پروتئین و فیبر صبحانه است.

وى افزود: میل کردن «صبحانه سالم» کاملا ضرورى است به طوریکه حذف آن براى سلامت جسمى و روحى بسیار مضر است و در درازمدت باعث بروز بیماری هاى تغذیه، خونى و استخوانى می شود.
این کارشناس علوم تغذیه گفت: بررسی ها نشان داده است که خوردن صبحانه حتى یک «لقمه ساده» نان و پنیر، خرما، گردو و تخم مرغ توانایى ذهنى و روانى را در افراد بخصوص کودکان که درحال رشد هستند و نیاز به مواد مغذى دارند، افزایش می دهد.

وى با بیان این که اغلب کودکان در نخوردن صبحانه از والدین خود الگوبردارى می کنند، افزود: به دلیل این که زندگى ماشینى فرصت خوردن صبحانه را از مردم گرفته است بهتر است آن ها از شب قبل، صبحانه خود و کودک را به شکل لقمه اى آماده کنند و در زمان مناسب ساعات اولیه روز میل نمایند.

وى با تاکید بر این که می توان هر وعده غذایى را به جزء صبحانه از سبد تغذیه روزانه حذف کرد، گفت: خانواده ها باید عادت غلط نخوردن صبحانه را ترک کنند زیرا در درازمدت به بیماری هاى سوء تغذیه، پوکى استخوان و کند ذهنى دچار می شوند. 

ضعف یا مقاومت در مقابل افسردگی، ناشى از یک سازوکار مغز است 
 
شمارى از پژوهشگران می گویند سازوکارى در مغز وجود دارد که با توجه به آن می توان دریافت چرا برخى از مردم در مقابل فشارهاى عصبى یا استرس مقاومند و برخى دیگر از هم می پاشند و به افسردگى عمیق دچار می شوند.به گزارش خبرگزارى رویترز، دکتر «وایشناو کریشنان» از مرکز پزشکى دانشگاه ساوث وسترن تگزاس، به همراه گروه تحقیقاتى به سرپرستى وی، به شیوه هایى را که مغز به طور طبیعى براى مقابله با تجربیات استرس آفرین مزمن به کار می گیرد، پى برده اند.

روانکاوان از سال ها قبل دریافته اند که برخى از مردم در مقابل استرس آسیب پذیرتر از دیگران هستند و این ضعف آنان می تواند به افسردگى و حتى اختلال استرس پس از تروما (PRSD) ‬بیانجامد اما در مورد سازوکارهاى مغز که زمینه این آسیب پذیرى را فراهم می کند، اطلاعات چندانى وجود نداشت.

بر اساس مقاله اى که در مجله سلول (Cell) به چاپ رسید، کریشنان و همکارانش در صدد برآمدند این مشکل را روى مغز موشى که در معرض استرس قرار گرفته بود، مطالعه کنند.

آنان دریافتند در مغز آسیب پذیرترین موش ها در مقابل استرس، در ناحیه اى که علائم یا سیگنال هاى پاداش را فرآورى می کند، مقدار نوعى ماده شیمیایى بیش از حد است و در انسان هایى که دچار افسردگى هستند نیز همین ماده شیمیایى به میزان قابل توجهى بیشتر از دیگران است.

این مطالعه نشان داد در مغز موش هاى مقاوم، نوعى واکنش حفاظتى رخ می دهد که باعث می شود آن ها از استرس نجات پیدا کنند در حالى که موش هاى آسیب پذیر، فاقد چنین دفاعى هستند.  
 
دکتر اریک نستلر، از دانشگاه ساوث وسترن در بیانیه اى گفت: «یکى از ایده هاى تازه که بر اثر این مطالعه به وجود آمد، آنست که مقاومت در برابر استرس، یک فرآیند فعال است.»نستلر، کریشنان و همکارانشان موش هایى را که از لحاظ ژنتیکى مشابه بودند، با یک موش بزرگ و مهاجم که اساسا قلدر بود، در یک قفس قرار دادند سپس توانایى آن ها براى تعامل اجتماعى را مطالعه کردند به ویژه زمانى که در مقابل موش هاى مهاجم تر قرار می گرفتند.

برخى از موش ها حتى ‪ ۳۰‬روز پس از روبرو شدن با موش قلدر و مهاجم، رفتارى آمیخته با وحشت داشتند اما برخى دیگر بر ترس خود غلبه کرده و می توانستند به طور عادى تعامل کنند.
در این مرحله، پژوهشگران به مطالعه دو قسمت پاداش مغز پرداختند تا ببینند در آن بخش هاى از مغز تفاوتى مشاهده می شود یا خیر. دو قسمت ventral tegmental area/nucleus accumbens‬ بخش هایى از شبکه پاداش مغز هستند و بر اساس اطلاعات موجود، در مشروط کردن ترس نیز نقش دارند.

محققان دریافتند در موش هایى که استرس به شدت روى آن ها اثر گذاشته، سلول هاى عصبى به سرعت شلیک می شدند و از خود یک فاکتور رشد عصبى به نام عامل نوروتروفیک یا ‪ BDNF‬ترشح می کنند که ارتباط این عامل با ضعف مهارت هاى مربوط به مقابله، مشخص شده است. در بخش ‪ nucleus accumbens‬موش هاى آسیب پذیر، مقدار ‪ BDNF‬بیشتر شده بود در حالى که در موش هاى مقاوم چنین چیزى دیده نمی شد.

موش هاى مقاوم، با افزایش تولید کانال هاى پتاسیم، که سرعت شلیک سلول هاى عصبى را تعیین می کنند، شلیک سلول هاى عصبى اضافى و در نتیجه افزایش ترشح ‪ BDNF‬را «ترمز» کردند. کریشنان گفت این یافته از این رو اهمیت زیادى دارد که محققان در بافت هاى گرفته شده از همان بخش مغز در انسان هاى دچار افسردگی ، کانون هاى فشرده اى از‪ BDNF‬پیدا کردند.

به گفته کریشنان، ظاهرا تجمع این ماده، علامت آسیب پذیرى و یا مستعد بودن براى افسردگى است. این پژوهشگران معتقدند که این یافته می تواند به یافتن درمان هاى جدیدى کمک کند که قدرت مقاومت انسان ها را در مقابل استرس افزایش دهند. 

بی خوابى خطرناک است  
 
طبق یک مطالعه که در انگلیس انجام شده است، افرادى که به اندازه کافى نمی خوابند دو برابر بیشتر احتمال دارد که بر اثر ابتلا به بیماری هاى قلبى عروقى جان خود را از دست بدهند.

به گزارش پایگاه اینترنتى رویترز، محققان گفتند، گرچه دلایل این موضوع هنوز مشخص نشده است اما به نظر می رسد که کمبود خواب با افزایش فشار خون ارتباط داشته باشد. در این مطالعه که ‪ ۱۰‬هزار نفر از کارکنان دولتى براى ‪ ۱۷‬سال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند دیده شد، خطر مرگ و میر ناشى از هر دلیل در افرادى که هفت ساعت خواب خود را در شب به پنج ساعت یا ساعات کمترى کاهش می دهند ‪ ۱/۷‬برابر بیشتر است و خطر مرگ ناشى از بیماری هاى قلبى عروقى در این افراد بیش از دو برابر است.

«فرانسیسکو کاپوچیو» پروفسور پزشکى قلب و عروق در دانشکده پزشکى «بیمارستان وارویک» در کنفرانس سالانه «انجمن خواب انگلیس» در کمبریج گفت، این یافته ها خطرى را که در شیوه زندگى پرمشغله امروز نهفته است نمایانتر می کنند.

وى در یک مکالمه تلفنى گفت، یک سوم از جمعیت انگلیس و بیش از ‪ ۴۰‬درصد از آمریکایی ها معمولا کمتر از پنج ساعت در شب می خوابند بنابراین این موضوع مشکل بی اهمیتى نیست.

در تحقیقاتى که قبلا انجام شده، بر خطرات بالقوه سلامتى ناشى از کارهاى شیفتى و خواب منقطع تاکید شده است اما مطالعه کاپوچیو و همکارانش اولین مطالعه*اى است که مدت زمان خواب را با میزان مرگ و میر ارتباط می دهد. این مطالعه همچنین نشان داد که میزان مرگ و میر در افرادى که بیش از ‪ ۹‬ساعت می خوابند بیشتر است. با این وجود در این مورد ارتباطى با ابتلا به بیمارى قلبى عروقى دیده نشد و کاپوچیو گفت احتمال دارد که خواب طولانی تر با سایر مشکلات سلامتى مانند افسردگى یا خستگى مرتبط با سرطان ارتباط داشته باشد.

کاپوچیو گفت، یافته هاى آن ها نشان می دهند که خواب مداوم حدود هفت ساعت در شب براى سلامتى مطلوب است.

یکى از ژن هاى عامل بیمارى شیزوفرنى کشف شد  
 
دانشمندان آمریکایى توانسته اند با دستکارى ژنتیکى موش هاى آزمایشگاهى در آنها علائم بیمارى شیزوفرنى(روان گسیختگی) ایجاد کنند.

به گزارش روز شنبه پایگاه اینترنتى ساینس دیلی، دانشمندان در تحقیقات قبلى با استفاده از دارو توانسته بودند علائم فیزیکى و رفتارى این بیماری، مانند توهم و پارانویا، را در موش ها به وجود آوردند.

اما تحقیق جدید که براساس تغییرات ژنتیکى بوده، نکات تازه اى را در مورد شیزوفرنى (اسکیزوفرنی) به دانشمندان ارائه کرده است.

نتیجه تحقیق دانشگاه جان هاپکینز آمریکا در نشریه «فرهنگستان ملى علوم آمریکا» منتشر شده است.

دانشمندان جان هاپکینز در جریان تازه ترین تحقیق خود ژن موسوم به «دیسک یک» (disc-1‬) را به عنوان یکى از عوامل دخیل در بروز این بیمارى نام برده اند.

این ژن با تولید نوعى پروتئین، به سلول*هاى عصبى کمک می کند موقعیت درست خود در مغز را پیدا کنند.

این گروه از دانشمندان قادر بوده اند در شرایط آزمایشگاهى موش هایى را پرورش دهند که ژن «دیسک یک» در آنها معیوب بوده است. از آنجا که بروز شیزوفرنى دلایل متفاوت و متعددى دارد ایجاد این بیمارى در حیوانات آزمایشگاهى دشوار بوده است. رفتار این موش ها هر چه پیرتر می شدند پریشان تر می شد، توانایى یافتن مواد غذایى مخفى را کمتر داشتند و مثل موش هاى سالم قادر به شنا کردن نبودند. این رفتارها حاکى از بیش فعالی، کاهش حس بویایى و همدردى است که در بیماران شیزوفرنى مشاهده می شود.

همچنین عکسبردارى از مغز این موش نشان داد که مانند بیماران شیزوفرنى در ساختمان مغز آنها اختلالاتى به وجود آمده است. پرفسور «آکیرا ساوا» از دانشگاه جان هاپکینز می گوید علائم در موش هاى آزمایشگاهى به بدى علائم در انسان هاى بیمار نبوده چون براى بروز علائم بالینى شیزوفرنى بیشتر از یک ژن دخیل است.

وى گفت: «تحقیق جدید به دانشمندان کمک خواهد کرد نقاط مبهم در شناخت شیزوفرنى را بهتر درک کنند.»   

 جمع آوری مطالب : محمد خرازی افرا